X

 دادنامه قتل عمد و معاونت - دادگاه کیفری استان تهران

دادنامه قتل عمد و معاونت - دادگاه کیفری استان تهران

  |  
بازدید: 6422
  |  
امتیاز: Article Rating

 

مراحل رسیدگی به جرم قتل عمد

رای دادگاه - قتل عمد

شماره دادنامه : .....

مرجع رسیدگی : شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست ........

هیات مستشاران دادگاه : 1-آقای  ........ ۲- آقای ....... ۳- آقای .......... ۴- آقای  ..........

مدعی العموم  : نماینده محترم دادستان تهران ( دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۲۷ تهران )

شکات : اولیاء دم ( مرتضی - حسن -ابوالفضل -یار محمد -ذبیح اله -صفیه -مظاهر -ماه جبین -هما ) همگی (گ) به نشانی بروجرد........ .

7- خانم هما (ت) شاکی. به نشانی بروجرد ............ .

8- آقای محمد (م) شاکی. به نشانی بروجرد ............ .

متهمین :

1- آقای تازه ......... با وکالت خانم .......... به نشانی : لواسان ................. .

2- آقای عیسی .......... با وکالت آقای ......... به نشانی : تهران خزانه ................. .

3- آقای عزیزاله ......... به نشانی : نازی آباد ............. .

4- آقای خدایار  ........شاکی ومتهم. با وکالت خانم ......... به نشانی کرج .................... .

5- آقای عزت ....... شاکی ومتهم. با وکالت خانم ......... به نشانی کرج .................. .

اتهام : قتل عمدی

گردشکار پرونده :

گزارش کلانتری ۱۶۲ فشم حاکی است :در مورخه ۱۳۸۲/۸/۱۱ ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه برابر اطلاعات واصله مبنی بر اينکه شخصی در سطح جاده آهار - اوشان بقتل رسیده مامورین به محل اعزام و در مراجعت گزارش تکمیلی پیرامون بازدید از صحنه قتل ارائه که حاکی است مقتول به هویت مظاهر (م) فرزند محمد ۲۰ ساله اهل بروجرد در اتاق نگهبانی ساختمان شخصی بنام حسام ... بقتل رسیده و نگهبان بنام عزت ...... بهمراه چند نفر دیگر که در ساختمان همجوار محل فتل ساختمان نیمه کاره آقای مجید ...... از محل متواری شده اند. مقتول از ده ناحیه بدن با شیء نوک تیز احتمالاً چاقو مضروب و به قتل رسیده است. مراتب به اطلاع رئیس حوزه قضائی لواسانات رسیده و دستوراتی در جهت رسیدگی به قضیه صادر مینماید . از شخصی بنام مرتضی ..... فرزند قاسم معروف به سیاوش پیمانکار ساختمان مجید ....... تحقیق اظهار داشته : شخصی بنام عیسی را بعضوان نگهبان در محل استخدام کرده بودم برادر دیگر وی نام تازه در مصالح فروشی من کار میکرد و برادر سوم وی بنام محمد .... در جنب ساختمان مجید ..... نگهبان بود.چند نفر دیگر هم شبها همراه آنها در ساختمان می خوابیدند که بعد از ارتکاب قتل فرار کردند. من در جریان جنایات نامبردگان نبوده ام محصل قتل ساختمان همجوار آقای حسام  بوده و نگهبان عزت نام داشته است . از برادر متوفی بنام مجتبی ......... تحقیق اظهار داشت : برادرم با نگهبان ساختمان حسام بنام عزت رفت و آمد داشته و با وی دوست بود. پدر و مادرم در شهرستان هستند اطلاع میدهم در مرجع قضائی حاضر شوند.از شخصی بنام مهدی ... راننده خطی که اولین شخصی که مقتول را مشاهده نموده تحقیق اظهار داشته : روز شنبه عزت ..... بمن گفت که روز دوشنبه بیا و مرا در شب به آهار ببر . امروز صبح مراجعه وی را صدا زدم و چون جواب نشنیدم داخل اتاق رفتم که مشاهده کردم شخصی خون آلوده روی تخت افتاده است وی را می شناختم که مظاهر است سریعاً بستگان وی را مطلع کردم . در حضور پیمانکار از ساختمان محل کارگرهای افغانی متواری بازدید که مشاهده شده نامبردگان بیشتر وسایل خود را رها کرده اند و متواری شده اند که مقداری دفترچه بادداشت - دفترچه های حساب کتاب آنها و چند قطعه عکس کشف شده است با بررسی های بعمل آمده اسامی افغانی هایی که از محل متواری شده اند بشرح زیر است :

۱- محمدعیسی نگهبان ساختمان مجید ۲- تازه برادر محمد عیسی ۳- محمد عثمان ۴- خداداد ۵- عزیزاله ۶- خیر الدین ۷- عین اله ۸- آصف ‎-٩‏ مولا داد که در ساختمان مجید ..... جنب ساختمان محل قتل ساکن بوده اند و در اتاق نگهبانی ساختمان آقای حسام محل صحنه قتل عزت افغانی ساکن بوده که همه افراد اعلامی از محل متواری شده اند. از ذبیح اله .......... برادر مقتول تحقیق اظهارات وی بشرح زیر است :

من طبق معمول هر روز برای کار از خانه بیرون آمدم که یک راننده پیکان خطی به من بوق زد منهم ایستادم. به من گفت عزت .... را میشناسی ؟ گفتم بله گفت دیشب رفتم پیش عزت هر چه صدا کردم جواب نداد دیدم درب اطاق نگهبانی باز است رفتم در را باز کردم دیدم مظاهر آنجا روی تخت بود . او را صدا کردم ولی جواب نداد نمی دانم خواب بود یا مرده بود. منهم سریع به آنجا رفتم و دیدم که برادرم را کشته اند و موضوع را به پلیس اطلاع دادم. متعاقباً خانم هما ..... و آقای محمد ......... در صفحات ۱۶ و ۱۷ پرونده شکابت خود را اعلام میدارند .گزارش معاینه جسد (صفحه ۲۳) بیان می دارد: جسد متعلق به مرد حدوداً ۲۰ ساله با قد تقریبی ۱۷۰ سانتی متر . در معاینه
سر و صورت بریدگی بطور نیم سانتی متر در ناحیه پس سری مشهود است . بریدگی دوکی شکل بطول ۶ سانتی متر در فضای بین دنده ای سوم و چهارم راست در فاصله شش سانتی متر از خط وسط مشهود است ۳- بربدگی دوکی شکل بطول تقریبی ۶ سانتی متر در فضای بین دنده ای دوم چپ مشهود است که در امتداد آن سائیدگی خطی بطول دو سانتی متر مشهود است . بریدگی سطحی بطول ۵ سانتی متر در فضای دنده ای چهارم تا ششم چپ مشهود است . بربدگی دوکی شکل بطول ۲ سانتی متر در قسمت فوقانی کتف راست مشهود است که دارای عمق تقریبی یک سانتی مستر می باشد.. از افراد مختلفی پیرامون قضیه و قتل تحقیق و در نهایت شعبه سوم محاکم عمومی لواسانات بشرح برگ ۵۷ پرونده خدایار ... - خیرالدین ..... و بصیر ..... طی دادنامه شماره ....... را به اتهام اقامت غیر مجاز در خاک کشور جمهوری اسلامی ایران به اخراج از کشور محکوم میگردند ( جالب آنکه خدایار ... یکی از متهمان است که به اتهام مشارکت در قتل مرحوم مظاهر ....... جهت وی کیفرخواست صادر گردیده است ) از عیسی.... بعنوان متهم ( صفحه ۶۰) تحقیق اظهارات وی بشرح زیر است :

من نبودم . در تهران بودم . مرتکب قتل نشده ام. خدایار و خیر الدین در محصل بودند. من نمی دانم چه کسی مقتول را بقتل رسانده است . در شب حادثه بنده در تهران پیش یکی از دوستانم در تجربش بودم که حاضرم وی را معرفی کنم . مقتول همسایه اینجانب بود ولی با وی رفت و آمد نداشتم.مرکز تشخیص هویت ( صفحه ۶۶) در مورد تطبیق و تعیین گروه خون مظنون بشرح زیر اعلام نظر نموده است:

طبق نظر کارشناسان مربوطه ک قطعه ژلاتین و عکس در حد بسیار ضعیف قابل بررسی از دو قط عه ژلاتین برداشته شده از روی لامپ از صحنه قنل آقای مظاهر .... واقع در اوشان جاده آهار  ساختمان نیمه کاره با آثار انگشتان عیسی ... فرزند محمد یوسف منعکس شده بروی یک برگ انگشت نگاری که از طرف این اداره با ردیف ۲ و شماره ....... با خودکار قرمز مشخص گردیده مطابقت ندارد ( منفی ) لذا خواهشمند است از سایر افراد مظنون و مرتبط انگشت نگاری نموده ارسال نمائید.طبق نظر کارت سالن آزمایشگاه جنایی گروه خونی مظنون عیسی ...... فرزند محمد یوسف اهل افغانستان ۲۶ ساله ( 0) و 3 آمنفی میباشد. لازم به ذکر است گروه خونی ماننده اثر انگشت منحصر به فرد نبوده لذا در صورت نیاز جهت آزمایش DNA می بایست مظنون فوق به همراه نمونه موجود به این مرکز معرفی تا نسبت به معرفی و اعزام نامبرده به اداره کل تشخیص هویت اجا اقدام بایسته صورت پذیرد. بشرح برگ ۶۷ پرونده با توجه به اظهارات متهم عیسی ..... مبنی بر اینکه در شب حادثه قتل مظاهر ......... در تهران خیابان ولیعصر نرسیده به تجریش نزد یکی از همشهربانش بنام براون بوده لذا ساعت ۳۰9۱۸ دقیقه روز جاری اینجانب سروان .... به محل ساختمان نیمه کاره واقع در خیابان ولیعصر نرسیده به میدان تجریش جنب پمپ بنزین ساختمان نیمه کاره کوچه علمستان ساختمان آقای حسن مقتول از براون نوری فرزند نوری و آقای صاحب الدین محمد
الدین فرزند امان که از کارگران و نگهبانان ساختمان هستند از براون نوری که نگهبان ساختمان است اظهار میدارد مدت ۱ ماه است در این ساختمان نگهبان است و صاحب الدین نیز اظهار میدارد ۱۱ ماه است در این ساختمان کار میکند و اظهار میدارد عیسی ..... متهم را می شناسد و حدود ۱۰ ماه قبل سر ساختمان به ما سر زد و از آن تاریخ به بعد ایشان را ندیده ام و صاحب الدین محمد الدین اظهار میدارد ۱۱ ماه است اینجا کار میکند و هر شب در این ساختمان استراحت میکند ولی تا کنون عیسی ..... را ندیده و او را نمی شناسد... متعاقب این امر جانشین بازپرس بشرح صفحه ۸۳ پرونده در خصوص اتهام عیسی .... دایر بر مشارکت در قتل قرار منع تعقیب عیسی .... را صادر مینماید و سپس دادیار اظهار نظر بموجب صفحه ۸۵ پرونده با قرار جانشین بازپرس مخالفت و سوارد دیگری را مطرح و پرونده نزد جانشین بازپرس اعاده میگردد و در بند ششم نواقص مطروحه اعلام میدارد از متهمین پرونده که حکم اخراج آنان صادر شده است چنانچه از کشور خارج نشده اند تحقیق مفصل بعمل آید . نهایتاً عملکرد همکار قضایی جای تاسف دارد که در سر صحنه قتل حاضر نشده و خود از نزدیک پرونده را تمشیت ننموده است. نظر به اينکه در خصوص صدور قرار منع پیگرد در مورد عیسی هاشمی بین بازپرس و دادیار اظهار نظر اختلاف حادث میگردد پرونده جهت حل اختلاف در شعبه ۱۱۵۶ دادگاه عمومی تهران مورد رسیدگی قرار گرفته و با تائید دادیار اظهار نظر حل اختلاف بعمل می آید ( صفحه ‎٩۱‏ ) از متهم تازه ..... (در صفحه ۱۵۷ تحقیق ) که اظهارات وی بشرح زیر است : قبول دارم در شب قتل اینجانب بهمراه خدایار -عیسی - محمد عثمان - خیر الدین - عزیزاله بوسفی - آصف یوسفی - دادخدا -عین اله در داخل اتاق بودیم. مرحوم مظاهر به اتاق من آمد. روز قبل من با نامبرده درگیر شده بودیم نامبرده می خواست در اتاق ما تریاک بکشد که من جلوگیری کردم. آن ساعت عزت در منزل نبود و قتی عزت بمنزل آمد مظاهر به اتاق وی رفت. چون من از نامبرده ناراحت بودم موضوع را جهت بقتل رساندن وی مطرح کردم که من بهمراه عیسی .... خدایار -عزت - عزیزاله به اتاق عزت رفتیم و وقتی مظاهر داخل اتاق عزت بود عزت بیرون آمد و موضوع را به وی گفتیم و همه ما هم قسم شدیم که نامبرده را بقتل برسانیم و داخل اتاق عزت رفتیم و به نامبرده حمله کردیم نامبرده اول از خودش دفاع کرد و تیغْه چاقو خدایار را گرفت که دست وی یعنی کف دست وی را چاقو برید و خون سرازیر شد که خدایار یک ضربه چاقو به وی زد که من هم با چاقویی که داشتم چند ضربه به وی زدم که یک ضربه من به دست چپ وی کتف فرو رفت و در همین حال خداپار در حالی که دستها و لباسهایش خونی بود لامپ را خاموش کرد عیسی هم چند ضربه با چاقو به نامبرده وارد کرد و خدایار هم چند ضربه با چاقو به نامبرده زد. عزیزاله هم با چاقوبی که داشت چند ضربه زد عزت هم کمک کرد و نامبرده نیز چند ضربه به مظاهر زد که نامبرده روی زمین افتاد وقتی مظاهر روی زمین افتاد و خون از وی می آمد نامبرده را بلند کسردیم روی تخت بصورت درازکش روی تخت گذاشتیم و پتو روی او انداختیم و محل را ترک کردیم . سایر افرادی که در اتاق بودند آصف یوسفی - محمد عثمان - خیر الدین - دادخدا -عین اله آنها داخل اتاق بودند و موضوع را مشاهده میکردند ولی دخالتی نداشتند.بعد از قتل . عزت و خدایار و بقیه از محل متواری شدند ما هم وسایل خودمان شامل تلویزیون - سی دی ضبط صوت را به ساختمانی در حوالی محل قتل که برادرم محمد عثمان آنجا نگهبان بود بردیم و مخفی کردیم . علت و انگیزه قتل این بود که نامبرده روز قبل با من درگیر شده بود و گفته بود من با تو لواط میکنم و خودش معتاد بود پول عزت را نداده بود. عزت هم از نامبرده ناراحت بود که تصمیم گرفتیم نامبرده را به قتل برسانیم از متهم سوال شده مجدداً اعلام نمائید چه کسانی در قتل مشارکت داشته ؟

متهم پاسخ میدهد : بنده ( تازه .... ) به همراه عیسی - خدایار -عزت - عزیزاله در قتل مشارکت داشتیم و ساير افراد مطلع بودند و موضوع را مشاهده کردند ولی شرکت نکردند. بعد از فرار به همراه محمد عثمان به افغانستان رفتم و مجدداً در ماه رمضان به ایران برگشتم در منطقه باقر اباد ورامین مشغول کار بودم که دستگیر شدم. ما پنج نفر هنگام قتل چاقو داشتیم و چاقوی اول را خدایار زد که مرحوم مظاهر میخواست چاقوی وی را بگیرد که دست وی زخمی شد که من دو ضربه به نامبرده زدم یکی به دست وی خورد و یکی به گردن يا پشت گردن وی اصابت کرد بعد که چراغ را خدایار خاموش کرد بقیه ضربات چاقو را عیسی و خدایار - عزبز و عزت زدند. لامپ داخل اتاق محل قتل را که خونی بوده خدایار شل کرد که لامپ خونی شده است نامبرده هم دست هایش خونی شد و هم پیراهنش خونی شد. از متهم دیگر محمد عثمان .... در صفحه ۱۶۰ پرونده تحقیق که اظهارات وی بقرار زیر است:

اینجانب در شب قتل در محل بودم در اتاق عیسی حضور داشتم. شام خوردیم. عیسی - خدایار -عزیزاله - تازه - خیر الدین - خداداد - آصف یوسف -عین اله که هم خرج بودیم در اتاق حضور داشتیم. عیسی - خدابار - عزبزاله - تازه با عزت هماهنگی کرده بودند . جهت درگیری به اتاق عزت رفتند و من چند مرتبه داد و فریاد شنیدم و بعد از اینکه به اتاق برگشتند من لباسهای خدایار را دیدم که خونی است. دست وی هم خونی شده بود. عیسی گفت بیا وسایل ها را برداریم و فرار کنیم که یک تلویزیون - یک سی دی - یک دستگاه ضبط را به ساختمان که من آنجا نگهبان بودم بردیم و داخل ویلا مخفی کردیم فردا صبح من اول پیش خدایار رفتم ولی وقشتی متوجه حضور مامورین شدیم من با عیسی از محل فرار کردم و فردا شب کلید محلی که نگهبان بودم را به پسر خاله ام دادیم که آمد و وسایل های ما یعنی همان تلویزیون سی دی و ضبط را به تهران آورد . بقیه وسایل ها را در محل رها کردیم. متهم محمد عثمان هاشمی در صفحه ۱۶۴ نزد جانشین بازپرس می گوید:
دفاعیات بشرحی است که در پلیس آگاهی لواسان توضیح دادم. من در قتل مشارکت نداشتم بلکه قتل در اتاق عزت و با همکاری وی و خدایار و عیسی .... و عزیزاله و تازه انجام شد و سایر  افراد به اسامی آصف و عین اله و خداداد نزد من بودند. نمی دانستم قصد قتل مظاهر را داشتند و پس از آمدن خدایار دیدم لباس وی خونی است گفتم چه شده ؟ گفت بچه ها با مظاهر درگیر شده بودند و من آنها را جدا کردم لباس من خونی شده است بعد که متوجه شدم مظاهر را کشتند به اتفاق برادرم عیسی فرار کردیم . عیسی و تازه برادران من هستند و در قتل مشارکت داشته ولی من مشارکت نداشتم. در شب مورد نظر من به اتفاق عیسی و عزیز اله و خدایار و آصف و عین اله و محمد عثمان و دادخدا در اتاق خودمان بودیم که مقتول به اتاق ما آمد کمی در اتاق ما نشست بعد وی و عزت رفتند دیدم سر و صداست که خدایار هم رفت بعد از خدایار من و عیسی و عزیزاله رفتیم و دیدیم خدابار با چاقو به سمت مظاهر ..... حمله کرد و ایشان با دست چاقوی وی را گرفت که دستش زخمی شد خون از دست وی می آمد بعد با چاقو ضربه ای به بدنش زد سپس عیسی و عزت و خدایار هم با چاقو به وی حمله کردندو ایشان را با چاقو زخمی کردند و ایشان افتاد . من در اتاق بودم و نگاه می کردم و کاری نکردم سپس مظاهر را روی تخت گذاشتند و روی او پتو گذاشتند و رفتیم . حتی خدایار با دست لامپ را خاموش کرده است و بعد رفتیم و بخاطر ترس از قتل فرار کردیم و من رفتم به افغانستان و دوباره برگشتم علت قتل درگیری عزت با وی بوده است و با هم اختلاف حساب داشتند . حاضرم مواجهه حضوری شوم. از متهم عزیزاله .... تحقیق اظهارات وی بشرح زیر است :

( صفحه ۱۷۲ ) من در شب قتل در محل حضور داشتم ساعت حدود ‎٩‏ شب بود که خدایار و عیسی به اتفاق عزت و مظاهر انجا بودند رفتند و من و تازه هم بعدا رفتیم . وقتی ما رفتیم خدایار لباسش خونی بود و چاقو در دست خدایار و عیسی بود. آنها با چاقو مظاهر را کشته بودند وقتی من داخل اتاق رفتم جسد نامبرده روی زمین افتاده بود و بعداً جسد را روی تخت گذاشته بودند. خدایار لامپ را خاموش کرد و دست وی خونی بود دست تازه هم خونی بود و چاقو در دست عیسی بود . پیراهن خدایار قسمت دست راست وی خونی شده بود و دست چپ تازه و بغل پیراهن نامبرده خونی بود. عیسی چاقو در دست داشت ولی دست وی خونی نبود. وقتی خدایار لامپ را خاموش کرد من مجدداً داخل رفتم و لامپ را روشن کردم که دیدم مظاهر بقتل رسیده است. وی ( عزیزاله ... ) نزد بازپرس اظهار داشته : من و عنمان در یک اتاق بودیم و دیدم از اتاق مظاهر سر و صدا می باشد بالا رفتم دیدم دست خدایار و عیسی چاقو است . سمت مظاهر حمله کرده بودند و با چاقو ایشان را می زدند پس از اينکه با چاقو وی را به زمین انداختند روی تخت گذاشته و پتو روی او کشیدند و خدایار لامپ را خاموش کرد . بعد از مدتی من دوباره برگشتم و لامپ را روشن کردم دیدم مظاهر مرده است و فردا بخاطر ترس فرار کردم . غیر از عیسی و خدابار عزت هم داخل اتاق بوده است ولی عزت چاقو نداشته . اطلاع من همین قدر است. من از چاقو استفاده نکردم و در قتل شرکت نداشته ام و از علت قتل خبر ندارم.

بموجب صفحه ۲۰۱ و صورتجلسه عیسی هاشمی اظهار داشته تازه ... و محمد عثمان برادران من هستند عزت را در محل می دیدم. در یک ساختمان مقیم بودیم ولی ایشان را نمی شناختم برخی اوقات وی را می دیدم. مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی در صفحه ۲۷۲ اعلام داشته : طبق نظر کارشناسان مربوطه یک قطعه ژلاتین در حد بسیار ضعیف قابل بررسی از دو قطعه ژلاتین برداشته شده از روی لامپ از صحنه قتل آقای مظاهر ..... واقع در اوشان - جاده اهار در ساختمان نیمه کاره با آثار انگشستان ارسال منعکس شده بر روی پنج برگ اوراق انگشت نگاری بنامان خیر الدین محمد - ذبیح اله ..... -بصیر ..... - طرفان ....- خدایار ... از طرف این اداره از ردیف ۳ الی ۸  با خودکار قرمز مشخص گردیده مطابقت ندارد. همچنین بشرح صفحه ۲۹۶ اداره تطبیق و چهره نگاری پلیس آگاهی اعلام میدارد: یک قطعه ژلاتین در حد ضعیف از دو قطعه ژلاتین برداشته شده از صحنه قتل مظاهر .... با آثار انگشتان ارسالی به نامهای محمد اسماعیل.ه- تازه. ه -عیسی .ه - عزیز .... بررسی گردید مطابقت ندارد ( منفی ) بموجب صفحه ۴۲۵ پرونده شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی بخش لواسانات و رود بار قصران طی دادنامه شماره .... در خصوص اتهام محمد عثمان ... دایر به شرکت در قتل مرحوم مظاهر ..... رای بر برایت متهم صادر و اعلام میدارد. و در ادامه رئیس شعبه ۱۰۱ طی گزارش به دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران ( صفحه ۴۴۷ ) ضمن صدور قرار مجرمیت جهت متهمان رای برائت صادره را به قرار منع پیگرد اصلاح می نماید ( با استناد به ماده ۳۰۹ قانون آئین دادرسی مدنی )بموجب صورتجلسه مورخ ۱۱۱/۱ ۷ دادیار اظهار نظر ( صفحه ۴۵۹ ) در راستای کشف موضوع و دستگیری متهمین نواقصی را مطرح و پرونده را عودت مینماید که عمده آن حکایت از روند کند پرونده در دستگیری متهمین است. در خصوص قرار منع تعقیب صادر در مورد محمد عثمان .... پرونده به شعبه ۲۲ دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع میگردد ( در اثر اعتراض خانم هما ..... مادر مقتول ) که شعبه مزبور با ایراد اینکه رسیدگی به اعتراض با دادگاهی است که دادسرا در معیت آن انجام وظیفه مینماید لذا ارسال پرونده به دادگاه تجدید نظر استان فاقد وجاهت قانونی است. بالاخره بعد از اقدامات و مکاتبات فراوان که در پرونده مضبوط است بشرح صفحه ۵۱۲ پرونده شعبه ۱۱۵۶ دادگاه عمومی جزایی تهران طی دادنامه شماره ..... در خصوص اعتراض خانم هما ... ولی دم مقتول ( مرحوم مظاهر ..... ) راجع به قرار منع تعقیب شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی لواسانات که بموجب آن در خصوص اتهام محمد عثمان.... مبنی بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم فوق الذکر صادر گردیده بود دادنامه صادره را عیناً تایید و قرار منع تعقیب را تائید مینماید . سرانجام بشرح صفحه ۵۵۸ پرونده دادسرا مبادرت به صدور کیفرخواست علیه متهمین نموده و پرونده را به محاکم کیفری استان تهران ارسال میدارد.پرونده بتاریخ  88/12/08 به این شعبه ارجاع و دادگاه دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین را صادر میکند.جلسه دادگاه برای ۱۳۸۹/۹/۸ تعیین و در وقت مقرره طرفین به رسیدگی حاضر میگردند . در نهایت دادگاه بشرح صفحه ۶۰۲ پرونده نواقصی را مطرح و پرونده را جهت رفع نقص به مرجع تحقیق عودت مینماید و ضمناً قرار بازداشت موقت صادره در مورد عزیز اله .... و عیسی.... را فک و قرار متهم عزیزاله .... را پنجاه میلیون ریال کفیل و قرار عیسی .... را به پانصد میلیون ریال وثیقه تبدیل مینماید( صفحه ۶۰۴ ) جانشین بازپرس بشرح صفحه ۶۰۸ دستور ارسال پرونده را به آگاهی صادر میکند تا تحقیقات مورد نظر دادگاه انجام شود. اداره آگاهی در جهت اجرای دستورات اقدام مینماید. لکن به لحاظ گذشت زمان هیچ یک از دستورات قابلیت اجرا و انجام را ندارد بنابراین دادگاه شعبه ۱۰۱( جانشین بازپرس) دستور اعاده پرونده به این دادگاه را صادر میکند. با وصول پرونده به دادگاه دادرس وقت دادگاه بشرح صورت جلسه و مرقومه مورخ ۱۳۹۰/۷/۲۳ اعلام میدارد که نقایص مورد نظر دادگاه مرتفع نشده و پرونده را نزد جانشین بازپرس اعاده میکند (صفحه ۶۲۶) و مجدداً شعبه ۱۰۱ دادگاه جزایی لواسانات اجرای دستورات را به اداره آگاهی محول میکند ( صفحه ۶۳۲ ) اداره آگاهی طی صور تجلسه ای مورخ99/10/09( صفحه ۶۳۳) انجام تحقیقات را میسور نمی داند و در برگ ۶۳۴ رئیس شعبه ۱۰۱( جانشین
بازپرس ) دستور عودت پرونده به اين دادگاه را صادر می کند . با وصول پرونده به این دادگاه دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین صادر و جلسات دادگاه در تاریخ های ۱۳۹۱/۳/۳۱ و ۱۳۹۱/۶/۲۱ و ۱۳۹۱/۱۲/۷ و ۱۳۹۲/۳/۱۹ تشکیل و هر بار بعلل مختلف از قبیل عدم حضور متهمین -عدم حضور اولیای دم - فوت احد از اولیای دم ( مرحوم محمد ...... پدر مقتول ) عدم حضور وکیل و ... تجدید میگردد. سرانجام وقت رسیدگی برای تاربخ ۱۳۹۲/۶/۱۷ تعیین و قبل از تشکیل جلسه اعضای دادگاه بر آن شدند که با توجه به کثرت اولیای دم که هر بار تعدادی مراجعه نمی کنند و با فوت پدر مقتول ( مرحوم محمد ......) و جانشن ورثه رسیدگی به قضیه مشکل تر ميشود و با فوت احد از ورثه ( مادر مرحوم محمد ..... ) بنام ماه جبین خانم .... و جانشن شدن وره آن مرحوم ( خانم ها احترام - محترم - فریبا - فاطمه نام خانوادگی همگی .م ) افزایش ورثه بصورت تصاعدی ادامه دارد و از سوی دیگر تعداد متهمان نیز پنج نفر است که سه نفر از آنها با قرار تامین آزاد شده اند و با آزادی به دادگاه مراجعه نمی کنند و حسب اظهارات وکلای آنان به افغانستان بر گشته اندو دو نفر دیگر از متهمان نیز متواری هستندو دسترسی به آنها نمی باشد و با این وضعیت امکان حضور همگی طرفین در جلسه واحد میسور نیست و با این وصف پرونده به سرانجام نخواهد رسید بنابراین اعضای دادگاه با علم و اطلاع از موضوع پرونده و اطاله دادرسی که ممکن است ایجاد گردد دادگاه را تشکیل و حضار در جلسه نماینده محترم دادستان و اولیای دم مرحوم مظاهر ..... ( خانم هما ... مادر مرحوم و آقایان مرتضی - حسن - یار محمد نام خانوادگی همگی .م ) و آقای
منصور .... وکیل خدایار .... و مسعود .... وکیل عیسی .... و خانم فریبا .... وکیل تازه ... و خانم لیلا .... وکیل عزت ..... بودند. بدواً نماینده محترم دادستان به قرائت کیفرخواست پرداخت سپس اولیای دم شکابت خود را مطرح و تقاضای قصاص متهمان را نمودند آنگاه
وکلای متهمان به دفاع از موکل خود پرداختند . خانم فریبا .... وکیل تازه .... اظهار داشت : موکل شخصی ناتوان به زبان فارسی بود و بنظر میرسد ضربه منتهی به قتل توسط موکل وارد نشده باشد. آقای منصور ..... وکیل متهم در دفاع از موکلش اظهار داشت ( در دفاع از عیسی .... ) : موکل در همه مراحل تحقیقات مقدماتی و جلسه رسیدگی منکر اتهام انتسابی بوده است. ادله علیه موکل شهادت تازه ...... بود مبنی بر اينکه وی نیز در قتل مرحوم مظاهر مشارکت داشته که خود ایشان جزو متهمان بوده و متعاقباً در جلسه رسیدگی دادگاه منکر اتهام انتسابی به خویش و موکل گردید علیهذا با توجه به اینکه ایشان از شهادت رجوع نموده وفق ماده ۱۹۸ قانون مدنی رجوع از شهادت باعث میگردد شهادت ادا شده از اعتبار ساقط گردد و از طرفی براساس ماده ۱۹۹ قانون مجازات اسلامی جهت اثبات قتل عمدی شهادت دو نفر لازم و ضروری است . دادگاه از وکیل متهم سوال نمود : موکل شما پس از دستگیری اعلام کرده در شب قتل نزد شخصی بنام بران بوده اما مواجهه حضوری با بران خلاف این موضوع را ثابت می کند چه می
گوئید ؟ پاسخ وکیل متهم : اینجانب منکر حضور وی در صحنه وقوع جرم نیستم ولی حضور در صحنه جرم مساوی ارتکاب جرم نیست . آقای منصور ..... وکیل خدایار .... در دفاع از موکل اظهار داشت : موکل در تحقیقات مقدماتی و بازجویی های اولیه به اتهام مشارکت در قتل حضور داشته ولی متاسفانه با حکم شعبه سوم دادگاه عمومی لواسان به لحاظ اقامت غیر مجاز در ایران به اجبار از کشور اخراج شده است در صورتیکه اگر ایشان از کشور اخراج نمی شد می توانست به کشف حقیقت کمک کند با ملاحظه محتویات پرونده جز اظهارات ساير متهمان که در نزاع شرکت داشته اند دلیل دیگری به انتساب فتل به ایشان وجود ندارد . خانم لیلا .... وکیل عزت ..... اظهار داشت :اتهام موکل مشارکت در قتل است ولی شخصاً موکل را ندیده ام . ضمناً لایحه دارم تقدیم میکنم . من منکر بی گناهی موکل نیستم . تشخیص خیلی سخت است علت مرگ مستند به فعل یکی از پنج متهم می باشد . نظر به
اینکه متهم عزیزاله ...... در جلسه حضور نداشت آقای منصور ..... بعنوان وکیل تسخیری ایشان تعیین و وکیل نامبرده در دفاع از موکلش اظهار داشت علیرغم اينکه موکل در تحقیقات اولیه حضور خود در محل حادثه را تایید کرده و اقرار نموده است ولی در جلسات دادگاه منکر اظهارات قبل شده و اظهار داشته اتهام را قبول ندارم با عنایت به اظهارات ایشان در جلسه دادگاه و انکار قتل انتساب قتل مرحوم مظاهر ....... با توجه به کثرت ضربات وارده به ایشان محرز نمی باشد. با اعلام ختم جلسه اعضای دادگاه به مشاوره با یکدیگر پرداخته و به اتفاق آراء بر محکومیت هر پنج متهم به قصاص نفس با دریافت تفاضل دیه اظهار نظر کردند . علیهذا با استعانت از خداوند متعال و با اعلام ختم رسیدگی بشرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید.

 

 

 

رای دادگاه کیفری استان در خصوص این پرونده قتل

در خصوص اتهام افراد مشروحه ذیل : ۱- تازه .... فرزند محمد با وکالت خانم فریبا .. آزاد با تودیع وثیقه ۲- عیسی هاشمی فرزند محمد .... با وکالت آقای منصور ..... آزاد با تودیع وثيقه ۳- عزیزاله ..... فرزند یونس با وکالت آقای منصور ...... آزاد با تودیع وثیقه۴- خدایار .... فرزند خداداد با وکالت آقای منصور ..... آزاد به لحاظ متواری بودن و عدم دسترسی به وی ۵- عزت ..... با وکالت خانم لیلا .... آزاد به لحاظ متواری بودن و عدم دسترسی به وی .اتهام همگی دایر بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم مظاهر.... از توجه به مجموع اوراق و محتوبات پرونده منجمله کیفرخواست صادره مندرج در پرونده شکایت اولیای دم -اظهارات متهمین دستگیر شده دایر بر مشارکت متهمین در قتل . اظهارات مطلعین - اقاریر متهمین به ایراد ضربه چاقو و درگیری در جای جای پرونده - گزارش مرجع انتظامی و سایر قرائن و اوضاع و احوال مندرج در پرونده ارتکاب بزه بنظر دادگاه ثابت و محرز است . حسب اوراق و محتویات پرونده مقتول در اتاق نگهبانی بقتل رسیده که نگهبان آن عزت ...... بوده است . مقتول از ده ناحیه بدن با شیء نوک تیز و احتمالاً چاقو مضروب و به قتل رسیده است . محتویات پرونده حاکی است مقتول با عزت ..... دوست بوده و با وی ارتباط و رفت و آمد داشته است جسد غرق بخون متهم در منزل عزت .... کشف شده است. احد از متهمان بنام عیسی ...... اظهار داشته که در شب حادثه قتل در تهران ( تجریش) بوده حال آنکه از فرد مذکور تحقیق و وی اظهارات عیسی را تکذیب نموده است. متهم تازه ...... در صفحه ۱۵۷ پرونده می گوید : قبول دارم در شب قتل اینجانب همراه خدایار - عیسی- محمد عثمان - خیر الدین - عزیز اله یوسفی - آصف یوسفی -دادخدا -عین اله در داخل اتاق بودیم . مرحوم مظاهر به اتاق من آمد . روز قبل من با نامبرده درگیر شده بودیم. نامبرده میخواست در اتاق ما تریاک بکشد که من جلوگیری کردم. آن ساعت عزت در منزل نبود وقتی عزت به منزل آمد مظاهر به اتاق وی رفت چون من  از نامبرده ناراحت بود موضوع را جهت بقتل رساندن وی مطرح کردم که من بهمراه عیسی ..... - خدایار -عزت - عزیزاله به اتاق عزت رفتیم وقتی مظاهر داخل اتاق عزت بود عزت بیرون آمد و موضوع را به وی گفتیم و همه ما هم قسم شدیم که نامبرده را بقتل برسانیم و داخل اتاق عزت رفتیم و به نامبرده حمله کردیم نامبرده اول از خودش دفاع کرد و تیغه چاقوی خدایار را گرفت که کف دست وی را چاقو بریدو خون سرازیر شد که خدایار یک ضربه چاقو به و ی زد که من هم با چاقوبی که داشتن چند ضربه به وی زدم که یک ضربه من به دست چپ وی کتف فرو رفت و در همین حال خدابار در حالی که دستهایش و لباسهایش خونی بود لامپ را خاموش کرد عیسی هم چند ضربه با چاقو به نامبرده وارد کرد و خدایار هم چند ضربه با چاقو به نامبرده زد عزیز اله هم با چاقویی که داشت چند ضربه زد . عزت هم کمک کرد نامبرده نیز چند ضربه به مظاهر زد که نامبرده روی زمین افتاد وقتی مظاهر روی زمین افتاد و خون از وی می آمد نامبرده را بلند کردیم روی تخت بصورت درازکش روی تخت گذاشتم و پتو را روی او انداختم و محل را ترک کردیم. سایر افرادی که در اتاق بودند آصف یوسفی - محمد عثمان - خیر الدین - دادخدا -عین اله آنها داخل اتاق بودند و موضوع را مشاهده میکردند ولی دخالتی نداشتند. بعد از قتل عزت و خدایار و بقیه از محل متواری شدند ما هم وسایل خودمان شامل تلویزیون -سی دی ضبط صوت را به ساختمانی در حوالی محل قتل که برادرم محمد عثمان آنجا نگهبان بود بردیم و مخفی کردیم علت و انگیزه قتل اين بود که نامبرده روز قبل با من

 

ایجاد شده توسط مسعود محمدی، وکیل پایه یک دادگستری
2.41 از 5 (27 امتیاز)
اشتراک گذاری
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

رزرو وقت مشاوره حقوقی با وکیل

در صورت تمایل به دریافت مشاوره حقوقی از دفتر وکیل مسعود محمدی و دفتر وکالت دادگران حامی و جهت هماهنگی و رزرو وقت مشاوره حقوقی حضوری و مشاوره حقوقی تلفنی، کلیک کنید.